تاکيد زياد تجربه گرايان بر پيشبينی در سنجش نظريهها، به گسترش اين حوزه کمک بسياری نمود. بسياري از نظريهها که تا قبل از آن تنها به توصيف و تبيين امور میپرداختند، ناگزير بايد مسلح به قدرت پيشبيني نيز ميگشتند. از جمله ميتوان به فعاليتهايي که در حوزه اقتصاد انجام پذيرفت اشاره نمود، فعاليتهايی که به ظهور و توسعهی اقتصادسنجی انجاميد. فرضيهی اصلی ديگری که در اين بين به صورت يک اصل پنهانی در پس اين تلاشها وجود داشت، وجود يک آيندهی محتوم، صلب، ثابت و حتمیالوقوع بود. اين آيندهی حتمی، گريز ناپذير بود. به عنوان مثال اگر قرار بود تا گلوله در زمان مشخص در مکانی معينی باشد، اين آينده حتمی و گريز ناپذير بود. اصولا پيشفرض نهفته در فعاليت تجربهگرايان آن بود که "نظريهی بهتر، آن نظريهای است که به پيشبيني صحيحتر بيانجامد"، يا به عبارت ديگر، "وجود داشتن يک بهترين نظريه است که اين بهترين نظريه میتواند رويدادها را به صورت کامل پيشبينی نمايید. بر اساس اين پيشفرض آينده بر اساس روابط ساختاری و وضعيت اوليه قابل شناسايی است و از اين رو در برنامهريزیها تلاش ميشود تا ابتدا وضعيت آينده شناسايي شود و سپس بهترين برنامهها براي بهرهگيری از فرصتهاي آينده و دفع تهديدهاي آينده طراحي شود. شکل فوق اين مفهوم شناسايی وضعيت آينده و برنامهريزي بر اساس پسنگری را به صورت شماتيک نشان ميدهد. فعاليتهاي علمي بيشتر در اين حوزه مفهوم «احتمال» را نيز وارد حوزهی پيشبيني نمود. چنانچه به مثال قبلی بازگرديم، ارتفاع گلولهی رها شده، غير از سرعت اوليه، شتاب گرانشي و زمان تابع عواملي همچون نيروي ناشي از اصطکاک هوا نيز هست، اگرچه اين نيرو نيرويي به شدت ناچيز است، اما از دقت محاسبات و تخمينها ميکاهد. برای برونشد از اين مشکل از يک سو ميتوان به محاسبات دقيقتر پناه برد، که گويی اين محاسبات دقيقتر تمامي نداشتند، و از سوي ديگر سرعت را از طريق تابعي احتمالي از سرعت محاسبه شده با اندکي افزايش يا کاهش محاسبه نمود. به اين ترتيب نظريهی احتمال اين امکان را به آيندهانديشان ميداد که براي هر يک از آيندههای بديل درجهای از احتمال را تعيين کنند. برای مطالعه بیشتر لطفا به فایل کتاب مراجعه کنید.